جملات زیبا و دلنشین | جملات زیبا و دلنشین

جملات زیبا و دلنشین

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه ی خاص تو با کسی...

درباره من
سلام
اینجا حرفها یا شعرایی که حالمو توصیف میکنه و چیزایی که ازشون درس میگیرم رو مینویسم و فقط برای آرامش خودم مینویسم و مطالب اینجا مخاطب خاصی نداره. . .
تا جایی که بتونم سعی می کنم منبع مطالبی رو که از خودم نیست رو درج بکنم
امیدوارم خوشتون بیاد
نويسنده :مهدی
تاريخ: شنبه چهارم اسفند ۱۴۰۳ ساعت: 10:31

‏هر آدمی بالاخره یه جا دست میکشه
از توضیح دادن،
از ثابت کردن خودش،
از تلاش برای نگه داشتن دیگران؛
هرآدمی بالاخره یه روز عمیقا خسته
میشه، نا نداره.
"آدمها رو خسته نکنید"‏

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ساعت: 8:52

تو میتونی به گذشته برگردی ولی اونجا الان خالیه
مدرسه قدیمیت سرجاشه اما دوستات اونجا نیستن، خونه دوران بچگیت پابرجاست اما خانواده ت دیگه اونجا زندگی نمیکنن، کافه ای که دوس داشتی هنوز وجود داره اما باریستایی که سلیقه تو میدونست دیگه اونجا کار نمیکنه، خیابونا آشنان اما چهره ها نه
ساختمونا همونن اما انرژیشون تغییر کرده
گذشته یه مکانه، اما حال جاییه که زندگی جریان داره.

نويسنده :مهدی
تاريخ: یکشنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۳ ساعت: 8:41

ادامه در ذات زندگی نهفته ست
اصلا روند زندگی همین است که ادامه دهی
زمین می‌خوری، بلند می‌شوی و ادامه می‌دهی
عزیزت می‌میرد بعد کمی مکث ادامه می‌دهی
خسته می‌شوی اندکی بعد ادامه می‌دهی
می‌ترسی، باز، اما ادامه می‌دهی
فارغ از انتخاب و توان تا وقتی زنده‌ای، آنچه با تو همراه است، ادامه‌ست

نويسنده :مهدی
تاريخ: شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت: 8:43

به قول مرحوم خسرو شکیبایی :

ﮔﺎﻫﯽ باید ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ می دﻫﯽ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ

ﺗﺎ ﺁﻧها را ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ!

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ و بد ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ...

نويسنده :مهدی
تاريخ: پنجشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۲ ساعت: 9:6

بزرگترین اقیانوس جهان «آرام » است

آرام باش تا بزرگترین باشی

نويسنده :مهدی
تاريخ: پنجشنبه هشتم دی ۱۴۰۱ ساعت: 10:24

تنها چیزی که این روزها منو همراهی می کنه تضاده ، تناقضه

تا جایی که به پارادوکس هم رسیدم !

میدونم ، اما نمیدونم ! میخوام ، اما نمیخوام!

ولی امید دارم که این تضادهای روحی ، این کشمکش ها ، منو به نتیجه های خوبی برسونه

با این همه اگه هنوز آرامش دارم به دلیل اعتقادم به دو جمله زیر هست:

1-هر اتفاقی که میوفته ، بهترین اتفاقیه که میتونسته بیوفته

2-خدا هرگز دیر نمیکنه

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ساعت: 9:39

قهوه ات را بنوش ، بی دغدغه ی فردایی که

آمدنش را هیچ تقویمی تضمین نکرده است

قهوه ات را بنوش و فکر کن از گندمزارهای دیروز چه مانده است؟

از باغ های سیب شهریور؟از شکوفه های انار؟

قهوه ات را گرم بنوش بی خیال فصلی که در راه است

دیگر زمستان چه می تواند بکند با برگ هایی که طعم پاییز را چشیده اند؟!

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ساعت: 9:32

وقتی قهوه میخوری از تلخیش لذت میبری

اما وقتی بادام میخوری اگه تلخ باشه میندازیش دور

چون از بادام انتظار تلخی نداری...

میخوام بگم ؛ بحث ، بحثِ انتظاره...

نويسنده :مهدی
تاريخ: یکشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۱ ساعت: 8:41

خیلی حس عجیبیه ؛ خاطرات 2 سال پیشتو میخونی که نوشتی :

" میدونم هیچوقت یادم نمیره،ولی مینویسم تا همیشه بمونه "

ولی جوری یادت رفته که انگار هیچوقت اتفاق نیوفتادن !!!

نويسنده :مهدی
تاريخ: یکشنبه پنجم دی ۱۴۰۰ ساعت: 9:45

برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست
تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست

تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما
مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست

هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق
هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست

هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست

هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم
دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست

حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست

شبی ترنج به بَر میکشد شبی حلاج
شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست

دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق
میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست

به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد
دلیل خون جگریِ من و انار یکیست!

به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده
خدای هر دوی ما انتهای کار، یکی‌ست

حامد عسکری

نويسنده :مهدی
تاريخ: یکشنبه سی ام آبان ۱۴۰۰ ساعت: 13:3

لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !

از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.

در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.

تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..

ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!

ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ.

پروفسور حسابی

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۰ ساعت: 9:35

چنان زندگی را سخت گرفته ایم، گویی سالها قرار است باشیم

کاش یاد بگیریم رها کنیم و بگذریم...

گاهی باید رفت...

دل به ساحل نبندیم، باید دل را به دریا زد

ما به آرزوهایمان یک رسیدن بدهکاریم

زندگی کوتاه است

شاید فرصتی نیست تا عکسی شویم یادگاری بر روی طاقچه ای که هر روز گردگیری مان کنند!

اصلا گاهی باید نرسید... اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید

گاهی نرسیدن، نداشتن و نفهمیدن... تو را عاشق تر می کند.

و مفهوم زندگی چیزی جز عشق نیست

در لحظه زندگی کنیم و شاکر داشته هایمان باشیم

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه دهم آبان ۱۴۰۰ ساعت: 10:16

 

هیچ وقت قرص هایی که حال آدم را خوب می کنند

جای خوب هایی که دل آدم را قرص می کنند نمی گیرند

نويسنده :مهدی
تاريخ: چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۰ ساعت: 9:45

پولداری یک منش است و ربطی به میزان دارایی ندارد

گدایی یک صفت است  و ربطی به بی پولی ندارد

دانایی فهم و شعور است و ربطی به مدرک تحصیلی ندارد

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۰ ساعت: 10:37

 

جای خالی آدم خوب را یا با بهتر از او پُر کن یا با خاطرات خوبش

آنچه بر دل می نشیند از یاد رفتنی نیست ،

حریم دل حرمت دارد


"نسرین بهجتی"

نويسنده :مهدی
تاريخ: سه شنبه سی ام شهریور ۱۴۰۰ ساعت: 9:2

بودن های خودتان را کنترل کنید

آنقدری باشید که خودتان و احساستان دست و پا گیر کسی نشود

زیادی بودن حرمت آدم ها را می شکند و چیزی شبیه غرور را در شما فرو می ریزد

هر چه بودنتان سنگین تر باشد به دنبال نبودنتان هستند !

این خاصیت زمانه و آدم هاست...

پس خودتان ترازوی حضورتان را در دست بگیرید تا بودنتان روی احساس کسی سنگینی نکند...

نويسنده :مهدی
تاريخ: یکشنبه دوم آذر ۱۳۹۹ ساعت: 13:6

 

ساده باش، سبکبار باش، بارت را سنگین نکن

حیف نیست لذت پرواز را تجربه نکنی؟ با بال های سنگین چگونه بال و پر می گشایی و اوج می گیری؟

یک پرنده عاقل لذت پرواز در بی کرانه را با دانه های خوش آب و رنگ هیچ قفسی عوض نمی کند.قفس طلایی به چه کارت می آید؟

آزاد باش! رها شو! از همه بندها و وابستگی ها. اگر می خواهی مجنون شوی مجنون آن لیلیِ خوشرو باش، نه مجنون دنیا ،نه مجنون قدرت و پول و جاه...

نويسنده :مهدی
تاريخ: چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 13:16

خوب بودن زیاد سخت نیست؛کافی ست مهربانی کنی

زبانت که نیش نداشته باشد و کسی را نرنجاند همین خوبی ست

وقتی برای همه خوبی بخواهی همین خوبی ست

مهم نیست که آدم ها چگونه اند،مهم نیست جواب سلامت را می دهند یا نه

تو سلام کن ، سر به سر دل شان بگذار، شیطـنت کن ،بخند ...همین خوبی ست

مهم این است که تو خوب باشی

آن ها روزی دل شان برای خوبی هایت تنگ می شود ؛ باور کن...

نويسنده :مهدی
تاريخ: پنجشنبه پنجم تیر ۱۳۹۹ ساعت: 12:32

 

هیچ است وجود و زندگانی هم هیچ

وین خانه و فرش باستانی هم هیچ

از نسیه و نقد زندگانی، همه را

سرمایه جوانی است، جوانی هم هیچ

خاقانی

در گذرگاه زمان ،خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود می‌گذرد

عشق‌ها می‌میرند ، رنگ‌ها رنگ دگر می‌گیرند

و فقط خاطره‌هاست که چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده به جا می‌مانند

مهدی اخوان ثالث

نويسنده :مهدی
تاريخ: پنجشنبه یکم خرداد ۱۳۹۹ ساعت: 9:4

گیر خواهد کرد روزی روزیت           در گلوی مال مردم خوارها

روزه می گیرم تا حال تو را بفهمم

اما تو را ندیدم ، حالت را نفهمیدم

و به آخی  و وای بسنده می کنم...

نويسنده :مهدی
تاريخ: چهارشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۹ ساعت: 9:25

 

هر که آب است, با تو آب تر است

با تو حتی لب سراب, تر است

روی تو ماه چهارده معصوم

شب ات از روز آفتاب تر است

غیبت این حضور ممکن نیست

چه کسی از تو بی نقاب تر است

" ماعرفناک  حق  معرفتک "

گرچه عشق ندیده ناب تر است

تو دعای فرج بخوان که دعا

از لب دوست مستجاب تر است  

ميلاد دوازدهمين گل بوستان امامت و ولايت، امام عصر و الزمان مبارک

نويسنده :مهدی
تاريخ: جمعه یکم فروردین ۱۳۹۹ ساعت: 14:31

خدا کند یه اتفاق خوب بیافتد وسط زندگیمان
آری همينجا،وسط بی حوصلگی های روزانه مان
نگرانی های شبانه مان،وسط زخمهای دلمان
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم یک اتفاق خوب بیافتد
انقدر خوب که خاطرات سالها جنگیدن وخواستن ونرسیدن از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان همین ساعت
همین حالا از پشت کوهای صبرمان طلوع کند
طلوعی که غروبش غروب همه ی غصه هایمان باشد برای همیشه...
خدایا این سرزمین پاکی و عشق را همواره شکوفا کن و دلهای مردمانش را شاد
خدایا ایران ما را چشم بد مرساد
پروردگارا ما مقلب خوان ندایت می دهیم

ای ز تو تغییر حال و سالها،حال ما را کن تو خوشتر حال ها

نوروزتان مبارک

نويسنده :مهدی
تاريخ: جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۸ ساعت: 15:9

همه می شناسیمش؛ همان که با شکوه مهرش عشق را معنایی دیگر می بخشد و قلبش وسعت بی انتهای صبر و مهربانی است و شانه های پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم های پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است؛خداوندا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرانمان کن که زیباترین لحظه هایشان را به خاطر ما از دست داده اند.

مادرم دوستت دارم ، روزت مبارک

سالروز میلاد خجسته اختر تابناک آسمان عصمت و طهارت،حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر بر شما خوبان مبارک باد.

نويسنده :مهدی
تاريخ: پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۸ ساعت: 10:36

یکی از معدود آدمهایی که واژه انسانیت برازندشون هست؛

کسانی هستند که می دونند ممکنه محبت شون هیچوقت جبران نشه

ولی بازم محبت می کنند....

نويسنده :مهدی
تاريخ: دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۸ ساعت: 10:24

زندگی فقط رسیدن به اهداف نیست ، زندگی مسیرِ آرامش است

آرامشت را بساز ، در راهِ رسیدن‌های بی‌جا نجنگ ، گاه کوتاه بیا و آرام بگیر

و در خلوتِ خویش چای خوش طعم آرامش را بنوش ...

نويسنده :مهدی
تاريخ: چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۸ ساعت: 12:34

 

وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد

وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند

یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد

اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیو نها درخت کافی است

شرایط با زمان تغییر می کند،شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد،زمان از شما

قدرتمندتر است ؛ پس خوب باشیم و خوبی کنیم که دنیا جز خوبی را بر نمی تابد...

نويسنده :مهدی
تاريخ: سه شنبه هفدهم دی ۱۳۹۸ ساعت: 12:16

وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد ، عزیز میشود

یک لحظه آفتاب در هوای سرد ، غنیمت میشود

خدا در مواقع سختی ها ، تنها پناه میشود

یک قطره نور در دریای تاریکی ، همه‌ ی دنیا میشود

یک عزیز وقتی که از دست رفت ، همه کس میشود

پاییز وقتی که تمام شد ٬ به نظر قشنگ و قشنگتر میشود

و ما همیشه دیر متوجه میشویم

قدر داشته‌هایمان را بدانیم ...چرا که ، خیلی زود ، دیر میشود

نويسنده :مهدی
تاريخ: سه شنبه دهم دی ۱۳۹۸ ساعت: 12:35

برای اتفاقی که شاید هیچوقت رخ نده نگران نباشید،خدا از آینده مون خبر داره

ما نمیدونیم قراره فردا چه اتفاق هایی بیوفته  پس چرا اینقدر ناراحتیم!

خداوند از فردا و روزهای دیگه مون خبر داره و جز خوبی و خیر هم چیزی برامون نمیخواد

پس دیگه چرا نگرانی،هرچه باید بشه میشه تو در آغوش خدا هستی آرام باش ...

نويسنده :مهدی
تاريخ: شنبه سی ام آذر ۱۳۹۸ ساعت: 14:25

آخرین ایستگاه پاییز نزدیک است

چند قدم آنطرفتر رو به سوی زمستان

اندوهتان را به برگها بسپارید

که صدای آمدن یلدا آرام آرام به گوش می رسد

زمستانتان را سفید آغاز کنید

باشد که روزگارتان همواره سفید بماند

نويسنده :مهدی
تاريخ: سه شنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 11:30

نگران نباشید ؛ خدا صدامون رو میشنوه و حواسش بهمون هست

فقط صبر داشته باشیم ؛ وقتی زمانش رسید جوابمونو میگیریم