تاريخ: پنجشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۶ ساعت: 10:53

سخت است بـخندی و دلـت غـم زده باشد هـر گوشه ی پـیراهن تـو نم زده باشد
سخت است بـه اجـبار بـه جـمعی بـنشینی وقـتـی دلـت از عـالـم و آدم زده باشد
احوال من ای دوست چنین است که انگار یک صاعقه بـر جنگل خـرم زده باشد
بـعد ازتـو شبـیه م بـه یتیمی که به رویش در جـمع کسی سـیلی محـکم زده باشد
دوراز ادب اسـت ایـنکه بـخـنـدد لـبـم امـا دیــوار دلــم مشـکـی و ماتـم زده باشد
بـا ایـن همه تـا خـرده نـگیـرنـد عـزیـزان می خـندم و هـرچـند دلـم غم زده باشد
با اندکی تغییر از : رضا خادمه مولوی
برچسبها: پدر, فراق, سوگ پدر, غم زده